سلام آقا ؛ سلام مولای من
همان طور که می دانید در نظرات جمله ای خواندم که داغ دل شما بود
از خجالت آب شدم ؛نمی دانستم جواب چه دهم ؛
این همه سابقه و تجربه ؛ این همه نظرات؛
این جمله مرا آنقدر تکان داد که از شما که پدری مهربان ؛ سروری دلسوز
که نشانه های محبتت در سرتاسر زندگی من موج می زند؛ خجالت کشیدم؛؛؛؛
آقا ؛مولا ؛آن فرد نوشته بود؛ می گویم اللهم عجل لویک الفرج و شما را در هر لحظه
می خوانم؟
اما اگر بگویند یک جمله در باره ی وجود مقدس شما بگو نمی توانم
...........................
آقای بزرگوار من این چه بلای آسمانی است که ما از حال معشوق خود هیچ خبر نداریم
و شما چه قدر بزرگوارید که از لحظه ؛ لحظه ی زندگیمان آگاهید؟؛؛؛؛
از برای صوابهای اندکمان خوشحال می شوید؛
و از ازدیاد گناهانمان استغفار می کنید؛
دیگر نمی دانم چه بگویم؛
نمی دانم در این طوفان زندگی؛؛؛ نه بندگی؛ چگونه کشتی نجاتت را بجویم و بر اقیانوس
بی کران نجابتت فریاد شکر بر جای آورم؛
ای مولای من ؛ ای آقای بی کران ها؛ ای مولای همه ی خوبی ها؛
نمی دانم چگونه نامت را که از نور احدیت روشن است با این چشمان پر گناهم آرزو کنم؛
نمی دانم ؛دامان پر از مهربانی و محبتت چگونه با این دستان سزاوار آتش بگیرم
و فریاد هیاهو کنم ؛ که این مولای من است ؛
این سروریست که نامش را با هر نگاه؛ زمزمه ی دستان محبت آشنایی بلند می کردیم؛
این پدری است که بی او از یتیمانهم چشم به راه تر بودیم؛
این سروریست که نامش قله های سنگی را آب می کرد ؛ و از شدت شرم آسمانها نمی گریید
بلکه ابر هایش پاره ؛پاره می شد؛
.............................................................
هنگامه ی طلوع است /............................................/صبح چقدر دور است؟
این صبح را نگویم/........................................................./منظور من ظهور است
شبها بی فروغ است/................................................/این زندگی دروغ است
خورشید بیا بالا /.........................................................../روزهایم بی طلوع است
امید نا امید است/......................................................./زندگی بی تو همین است
..............................................................
ظلم و فساد به پا خواست /......................................../هرکس تنی بیاراست
فکر تو از دلها رفت/........................................................./مشکلمان همین جاست
علی خونه نشین شد /............................................../غیبت از این شروع شد
علی به ما رحم کرد/......................................................./علی شبانه دفن کرد
به خدا کرده ایم گم راه را/.........................................../به خدا شکسته ایم دل ماه را
غدیر ما حالاست/............................................................/غیبت ابن زهراست
بازدید دیروز: 4
کل بازدید :183458
آنقدر درد درون را در دل خود ریختم تا که خود با درد هستی سوز خود آمیختم کوچیک همه ب ی ق ر ا ر
برنامه های موبایل
زنگ های موبایل
تم های موبایل
کلیپ های موبایل
معرفی گوشی
ترفند های ویندوز/موبایل
اس ام اس ها ی عاشقانه(1)
اس ام اس ها ی عاشقانه(2)
راز و نیاز
عاشقانه
تیتراژ های تلویزیونی
کتابهای الکترونیکی
اس ام اس روز
مطالب پزشکی
روانشناسی
جوک/لطیفه
پاییز 1386
تابستان 1386