پیش خودم دل بستم بهش نگفتم حرفمو
حتی نگاه عاشقش باز نشکست طلسم مو
خواستم بگم هر چی که هست مهر سکوتم نشکست
بغضی گلو مو باز گرفت من کم شدم اون ننشست
راستش زبونم بند اومد بختک تو واژه سایه کرد
رفت خلا من و گرفت من موندم سکوت درد
هر چی تو فکرم بود نبود خالی شدم از کلمت
خواستم که راحتم کنه خسته شدم یه عالمه ...
شاید یه لحظه ی دیگه فرصت عاشقی بشه
دوباره یک شانس دیگه شانس شقایقی باشه
شاید یه جایی فرصتی لحظه مجالمون بده
گفتنی رو باید بگم گریه اگه امون بده ... .
علی اصغر ::: شنبه 86/3/26::: ساعت 8:30 عصر
نظرات دیگران: نظر
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 106
بازدید دیروز: 4
کل بازدید :183523
بازدید دیروز: 4
کل بازدید :183523
>>اوقات شرعی <<
>> درباره خودم <<
علی اصغر
آنقدر درد درون را در دل خود ریختم تا که خود با درد هستی سوز خود آمیختم کوچیک همه ب ی ق ر ا ر
آنقدر درد درون را در دل خود ریختم تا که خود با درد هستی سوز خود آمیختم کوچیک همه ب ی ق ر ا ر
>>لوگوی وبلاگ من<<
>>لینک دوستان<<
>>لوگوی دوستان<<
>>موسیقی وبلاگ<<
>>آرشیو شده ها<<
دانلود نرم افزارها
برنامه های موبایل
زنگ های موبایل
تم های موبایل
کلیپ های موبایل
معرفی گوشی
ترفند های ویندوز/موبایل
اس ام اس ها ی عاشقانه(1)
اس ام اس ها ی عاشقانه(2)
راز و نیاز
عاشقانه
تیتراژ های تلویزیونی
کتابهای الکترونیکی
اس ام اس روز
مطالب پزشکی
روانشناسی
جوک/لطیفه
پاییز 1386
تابستان 1386
برنامه های موبایل
زنگ های موبایل
تم های موبایل
کلیپ های موبایل
معرفی گوشی
ترفند های ویندوز/موبایل
اس ام اس ها ی عاشقانه(1)
اس ام اس ها ی عاشقانه(2)
راز و نیاز
عاشقانه
تیتراژ های تلویزیونی
کتابهای الکترونیکی
اس ام اس روز
مطالب پزشکی
روانشناسی
جوک/لطیفه
پاییز 1386
تابستان 1386
>>جستجو در وبلاگ<<
جستجو:
>>اشتراک در خبرنامه<<
>>طراح قالب<<